- ترانه لسانی
- دسامبر 22, 2019
ایرانیان از دیرباز به مهر و مهربانی و کانون گرم خانواده اهمیت میدادند و همیشه از هر فرصتی برای جشن و شادمانی استفاده میکردند. شب چله یا همان شب یلدا در فرهنگ ایرانی بهانه خوبی برای شب طولانی و سرد زمستان است که خانوادهها در کنار هم این شب را با شادی و نشاط سپری کنند.
پیشینه تاریخی شب یلدا
در تحقیقات و کاوشهایی که بر روی ظروف سفالی از هفت هزار سال پیش انجام دادند به مراسم و آیین شب یلدا در پیشازتاریخ پی بردند. ولی شب یلدا پانصد سال قبل از میلاد مسیح و در زمان داریوش یکم وارد تقویم رسمی ایران شد.
اسطورهها و شناخت رویداد کیهانی باورها و نمادهای شب یلدا را تشکیل داد
برای ایرانیان باستان نور و تاریکی، گرما و سرما اهمیت ویژه و قابل تفکری داشت. آنها روز، نور و گرمای خورشید را نمادی از آفریدگار و نیکی میدانستند و شب و سرما را نماد اهریمن و پلیدی. در فرهنگ ایرانی روز، روشنایی و تاریکی، سرما همیشه باهم در جنگ و نزاع بودند. ایرانیان باستان باور داشتند روزهای گرم و بلند نشانه پیروزی آفریدگار نیکیها و روزهای سرد و کوتاه، نشانی از غلبه اهریمن است. بر اساس این باور آخرین روز پاییز را که بلندترین شب سال است، از شادی و نشاط شروع فرداهای طولانیتر جشن میگرفتند.
شب تولد مهر و میترا و آغاز آفرینش میترا یکی از ایزدان ایران هست، نماینده عشق و محبت. میترا پاسدار نگهداشتن ژیمان و راستگویی هست و همچنین بین جنگاوران دادگر بوده است. نماد ایزد میترا، حلقه است. مهرپرستان باور داشتند در شبی طولانی و سرد ایزد مهر در یک غار کم ارتفاع ظهور میکند و شب یلدا را شب تولد میترا نامیدند.
مراسم شب یلدا در ایران باستان چگونه برگزار میشده است؟
تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا در ایران و جهان
بنا بر مدارک رومی که در مورد ایران باستان وجود دارد، شب یلدا در فرهنگ ایرانی شبی بوده است که پیران و پاکان لباس نو میپوشیدند و به تپهای میرفتند و در مراسم ویژهای از آسمان میخاستند که منجی بزرگی برای رستگاری آدمیان بفرستد و باور داشتند که نشانههای زایش آن ناجی ستارهای است که بالای کوه فیروزهای که درخت سرو بسیار زیبایی دارد پدیدار خواهد شد.
ایرانیان شب یلدا را در دامنه کوه البرز به انتظار خورشید بیدار میماندند و برخی از آنها در مهرابهها به نیایش مشغول میشدند تا پیروزی و شکست اهریمن را از میترا طلب کنند و دعای شکرانه نعمت میخواندند. روز پس از شب یلدا را «خور روز» و یا «دی گان» میگفتند و به استراحت و شادمانی میپرداختند. خور روز یا خرم روز، روز برابری انسانها بود هیچکس حق دستور نداشت و کارها از روی میل و رغبت انجام میشد. در این روز جنگ و کشتار و حتی بریدن سر مرغ و گوسفند ممنوع بود.
آیین مهر ارتکاب هر کار بد را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ میدانست. خرمدینان بر این باور بودند که در آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی تاجوتخت را رها میکردند و با جامه سپید به صحرا میرفتند و بر فرش سپید مینشستند. دربان و نگهبان و خدمتکاران آزاد و رها بودند و همه بهطور یکسان زندگی میکردند.
آدابورسوم شب یلدا در فرهنگ ایرانی
برپاداشتن آتش مقدس
ایرانیان در شب یلدا به گرم نگهداشتن خانه و کرسی و نور و روشنی اهمیت فراوان میدادند. «آتروپات» که مسئول حفاظت از آتش بود بیوقفه آتش را شعلهور نگاه میداشت و باور داشتند آتش نماد خورشید است و برپا داشتنش نیروی اورمزدی و دیوها و پریها را از خانه دور میکند.
مثل گویی و قصه در شب چله
در فرهنگ ایرانی در شب یلدا همگی دور کرسی و نزدیک به هم مینشستند و قصه و افسانههایی تعریف میکردند که قهرمان آنها جانوران دیوها و پریها بودند. پدربزرگها شاهنامه را بهصورت نقالی میخواندند.
برپاداشتن سفرهای از خوراکی
در شب چله سفرهای پهن میکردند که به آن «میزد» میگفتند و بر روی آن میوه خشک و تازه و آجیل که زرتشتیان «لَرک» مینامیدند، آتشدان، عطر دان، بخوردان و برسم روی سفره قرار میدادند. جایگاه والای انار در شب یلدا برای این باور است که رنگ سرخ آن نماد خورشید و شادی است و میوه برکت و باروری است.
خوانچه بر دوش
خوانچه سینی یا طَبق مستطیل یا دایره شکل چوبی که روی آن سفره قلمکار یا ترمه پهن میکردند، آن را آینهکاری و تزیین میکردند و ظرفهای تزیینشده میوه را در آن گذاشته، بهوسیله طبق کش به خانه عروس میفرستند. خانواده عروس در برابر آن، پیراهن یا پارچه مردانه بهعنوان هدیه برای داماد باز پس میفرستند.
شب چله و رسوم مردم مناطق مختلف ایران
شب یلدا در فرهنگ ایرانی و شهرهای مختلف چگونه برگزار میشود؟
شب چله در اصفهان
اصفهانیها در قدیم باور داشتند که زمستان به دو بخش «چله» و «چله کوچیکه «تقسیم میشود. به باور اصفهانیها، چله از اول دیماه تا دهم بهمنماه ادامه دارد و چله کوچیکه از دهم بهمنماه شروعشده و تا سی بهمنماه ادامه خواهد داشت. آیین برگزاری شب چله در اصفهان، به دو نام «چله زری» و» عمو چله» تقسیم میشود و درنتیجه، اصفهانیهای قدیمی دو شب را بهعنوان شب چله برگزار میکنند. برای سفرهٔ شب چله هندوانه را بهعنوان مهمترین میوهٔ این شب در سفره قرار میدهند. هندوانه ازنظر اصفهانیها نمادی کروی است که بیرونش سبز و درونش قرمز است و بهنوعی سمبل خورشید محسوب میشود.
رسم دیگری هم دارند و آنهم این است که تمام لباسها و رختخوابها را در هوای آزاد و جلوی نور خورشید پهن میکنند تا بهنوعی به عمو چله و چله زری، خوشآمد بگویند..
شب چله در آذربایجان شرقی و غربی
دوستان و آشنایان، برای خانوادهای که تازهعروس داشته باشند، سینیهای تزیینشدهای را به خانهٔ تازهعروس میفرستند که در آن انواع خوراکیها و هدایا قرارگرفته باشد.
رسم خاصی که در نواحی شمال غرب ایران در این شب برپا میشود این است که آنها هم مراسم خاصی را برای خوردن هندوانه دارند، بهاینترتیب که اولین چاقویی که قرار است به هندوانه بخورد و آن را ببرد، باید به دست ریشسفید مجلس به هندوانه زده شود. او در هنگام بریدن هندوانه این جمله را ادا میکند: «قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ» که به این معنی است که: «بلایای خودمان را امروز بریدیم» و باور دارند که تا پایان چلهٔ کوچک خانهتکانی نکنند و خانه را تمیز نکنند، چون معتقدند اگر کسی در طول این دو چله، خانهتکانی کند، چله او را نفرین میکند و به بدبختی گرفتار میشود.!
شب چله در همدان
همدانیها رسم دارند که در شب چله فال سوزن بگیرند. همه دورتادور اتاق مینشینند و پسازآن، پیرزنی بهطور پیاپی شعری را میخواند. پسازاینکه خواندن هر شعر تمام میشود، دختربچهای بر یکپارچهٔ نبریده و آبندیده، سوزن میزند و مهمانها هم بنا به ترتیبی که نشستهاند، هر شعر پیرزن را فال خود میدانند..
شب چله در بندرعباس
شب چله در بندرعباس متفاوتتر از دیگر شهرهای ایران است. مردم بند عباس برای شب چله برنامه شام متنوع تدارک میبینند. از این غذاها میتوان به نان رگاگ و درست کردن غذایی به نام سوراغ و مهیاوه که بعد از تهیهٔ آن، به همراه نانی میل میشود، هواری ماهی و قلیه ماهی غذاهایی است که در این شب پختهشده و در میان اهالی خانواده و اقوام، میل میشود. علاوه بر این، مردمان همیشه باصفای جنوب، این شب را با زدن سازهای بادی و کوبهای به شادی و پایکوپی دورهم میگذرانند و در دقایق پایانی شب، بزرگان فامیل برای کوچکترها دعای خیروبرکت میکنند.
شب چله در لرستان
شب چله در میان مردم لرستان، نام ویژهای دارد و به آن «شو اول قاره» میگویند. اهالی لرستان علاوه بر پختن غذاهای خاص این شب و گرفتن فال چهل سرو، شال یا چادری را از پشتبام همسایه آویزان میکنند تا از او آجیل یا میوه بگیرند. در این حین، شعری با این مضمون را هم میخوانند.
خیر دِ هونَت بواره
امشب اول یلداست
خیر از خانهات ببارد
نون و پنیر و شیره
کیخا هونَت نمیره
نان و پنیر و شیره
کدخدای (صاحب) خانهات نمیرد
اِمشو اول قاره
کـَت و گلونی وِه هاره
امشب شب یلداستگلونیهای
همه از بام آویزان است
نَم نَمِ بارو میوارَه
صِحاو هُونُه بیارَه
باران نم نم
بیدار است
این رسم شبیه به قاشق زنی شب چهارشنبهسوری است و خانه به خانه تکرار میشود تا شال، پر از میوه و آجیل و شیرینی بشود. خوراک مخصوص لرستانیها در شب چله نیز، گندم شیره است که به این صورت تهیه میشود که گندم را در شیره میخیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط میکنند و پسازآن، آنها روی ساج برشته میکنند و همراه با بادام و گردو، کشمش، سیاهدانه و کنجد، مخلوط میکنند..
شب چله در ایلام
مردم کرد استان ایلام علاوه بر بهجا آوردن رسم جمع شدن اعضای فامیل دورهم، شیرینیهای خاصی را نیز بر سر سفرهشان میگذارند. کله کنجی، برجی برساق و گنمه شیره ازجمله این شیرینیهای خاص هستند. در زمانهای قدیمتر هم، همزمان با شروع شب چله، دستهای از جوانان و نوجوانان، باهم به در منازل مردم میرفتند و با خواندن این شعر، در خانه را میزدند.
شیلی میلی، خالی ده قولی، ده س کی وانو وه خیر بی پی لی:
سلامعلیکم، دست کدبانویی که خال (سعادت) بر پا دارد، سخاوتمند و سعادتمند باد
ئی مشهو ئه وه ل وه هاره خیر ده حونه ت بی واره: امشب آغاز بهاره امیدواریم باران خیروبرکت خانهٔ شما را فرابگیرد
نانو په نیرو شیره کیخا حونه ت نه میره: نان و پنیر و حلوا به ما عطا کن تا برای صاحبخانه دعا کنیم که نمیرد
صاحبخانه پس از شنیدن این شعرها، مقداری پول، شیرینی یا آجیل را در ظرفی ریخته و برای آنها میآورد.
شب چله در کرمان
در کرمان شیرینیهای مخصوص کرمانی نظیر کماچ و کلمپه برای پذیرایی است. بازی مخصوص «ماردوره»، هرکسی که در مهمانی هست باید از ابتدای مهمانی نیت میکرده و شی کوچکی مانند تکمه، سوزن و یا سکه را در ظرفی سفالین به شکل پارچ میانداخته. سپس یک نفر با برداشتن هرکدام از این اشیا از داخل پارچ، بیتی از حافظ را میخوانده و این بیت، بهعنوان فال آن فردی که آنشی را در داخل پارچ انداخته بوده، محسوب میشود. زرتشتیان از بزرگترین اقلیتهای مذهبی کرمان هستند، شب چله را تا صبح بیدار میمانند زیرا باور دارند در این شب، تاریکی و اهریمن از تمام شبها بیشتر است و به خاطر بدیمن بودنش باید تا صبح بیدار ماند..
شب چله در قزوین
مردم قزوین به میوههای سرخرنگ شبچَره میگویند. شبچره شگون دارد و به زمستان برکت میدهد. غذای مخصوص این شب سبزیپلو و ماهیدودی است.
مادربزرگهای قزوینی برای نوههایشان تعریف میکنند؛ اگر در این شب ننه سرما گریه کند، باران میبارد؛ اگر پنبههای لحافش بیرون بریزد، برف میآید؛ و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود تگرگ میریزد.
در قزوین، از طرف تازهداماد برای نوعروس، «خونچه چله» میفرستند. این خونچه شامل پارچه، جواهر، کلهقند و هفت نوع میوه است.
شب چله در گیلان
آوکونوس از خوردنیهای رایج شب یلداست. آو همان آب است؛ و کونوس، ازگیل. در پاییز ازگیلها را در خمرهای میریزند. خمره را پر از آب میکنند و با اضافه کردن کمی نمک درش را میبندند.. ازگیل پس از مدتی آبدار و خوشمزه میشود. ازگیل را با گلپر و نمک میخورند. گیلانیها معمولاً تا بهار آوکونوس دارند.
رسم دیگر این است که خانواده داماد برای نوعروسشان طبقی از میوه، خوراکی و تنقلات شب چله تزیین میکنند. در وسط طبق، ماهی سفید بزرگ خام و تازه میگذارند که با سبزیها تزئین شده است. آنها معتقدند این طبق باعث خیروبرکت و فراوانی در زندگی زوج میشود و همچنین سلامتی و باروری عروس را به ارمغان میآورد..
در میان برخی مردم و جوانان دم بخت، مرسوم است که در شب یلدا فال «هندانه پوس» میگیرند. پوست هندوانه را به چهار قسمت طولی تقسیم میکنند. هر چهار پوست را به پشت سرخود میاندازند. در این میان، چهار حالت پیش میآید، اگر دو قاچ هندوانه، سفید و دو قاچ، سبز باشد، به معنای حد وسط بودن برای نیت شخص است. سبزی پوست نشانه خوب درآمدن و سفیدی آن نشانه بد درآمدن فال است.
شب چله در خراسان
خراسانیها از قدیم شب یلدا را بانام شب چله یا چلهنشینی میشناسند. درگذشته نچندان دور، مردم برای رفتن به میهمانی چراغی را با خود همراه میبردهاند که به خاطر تعداد زیاد مهمان و چراغها به آن شبچراغ یا چهلچراغ میگفتند. در خراسان بهجای هندوانه و انار؛ لبو، شلغم پخته، پختیک (لبوی خشکشده) و شربت و شیرینی مخصوصی به نام «کَف» برای پذیرایی آماده میکردند که اینکار به آیین کفزنی نیز معروف بوده است.
تهیه شیرینی کف
این آیین که مخصوص شب چله است از دوران خراسان قدیم به یادگار مانده است. ریشه گیاه چوبک را در آب میخیسانند و چند بار میجوشانند. بعد آن را در ظرف بزرگی به نام تغار میریزند و مردان با دستهای از چوبهای نازک درخت انار، مایع را چندساعتی هم میزنند تا بهصورت کف سفت درآید. این کار را در محیط سرد انجام میدهند؛ تا مایع به کف تبدیلشده؛ و بعد سفت شود. کف را با شیره شکر مخلوط کرده و بعد بامغز گردو و پسته تزئین میکنند. مزه آن شبیه گز اصفهان است. در این جشن نوجوانان و جوانان با پرتاب کف به همدیگر و مالیدن آن به سروصورت دوستان مراسم را شادتر میکنند.
مراسم عروسی در خراسان
درگذشته نهچندان دور رسم بوده که مراسم عروسی را در شب چله برگزار کنند. این مراسم سه روز طول میکشیده. یک قسمت این مراسم «سرحمومی «بوده؛ که در شب چله انجام میشده است. داماد و عروس را طی مراسمی به حمامهای مردانه و زنانه میبردند و بعد از شستن و کیسه کشیدن مراسم حنابندان را انجام میدادند. این مراسم که گاهی تا سحر طول میکشیده مقدمه مراسم عروسی بوده است. خود عروسی فردا بعدازظهر انجام میگرفته است. داماد با بردن هدیهای قبل از شب عروسی اجازه هماتاق شدن با عروس را داشته؛ که این مراسم را نامزد بازی میگفتهاند.
امید است همهٔ ایرانیان در این شب باشکوه و به باور ایرانیان باستان «شب مقدس»، در کنار خانواده شادمان و سلامت باشند.